با این حال یک چیز؟ نمیدانم این خواب دیوانهکنندهای بود که به دلیل کمخوابی دیدم یا نه، اما به دلایلی بهطور مبهم به یاد میآورم که در یک نقطه روی یک گارنی به اتاق نظارت جراحی منتقل شدم. در رویای تب، رزی اسکرابهایش را میپوشید و آن نگاه سرد و کنجکاوانهای را که گاهی اوقات وقتی عمیقاً در جستجوی دانش علمی است، میگیرد.
رزی
لمس محبت آمیز Tabs می توانست در این آ، هفته مفید باشد، زیرا داشتن یک سری پنجه اضافی برای سلامتی فرد هرگز ضرری ندارد.
وقتی ،ت به مراقبت از دستیارش می رسید، او یک فرشته بود.

آن پسر هوسکی عاشق برف بود. در واقع، من فکر میکنم اگر متوجه میشد که به دلیل بیماری لحظه آ،ی نمیتوانستیم به دریاچه تاهو سفر کنیم، ممکن بود سبیلهایش کمی آویزان میشد، چیزی که اساساً این آ، هفته برای ما اتفاق افتاد.
آره نمی دونم چی شد… 🤷♀️
همانطور که Tabs می گفت، هر چند، فردا روز جدیدی است. اکنون همه ما کمی بهتر هستیم، اما همچنان مجبور بودیم سفری را که برای بازی در برف در تاهو برنامه ریزی کرده بودیم، لغو کنیم.
Tabs the Cat – سوپر مدل، بشردوست، مانع شکن و کاشف قطب شمال.
نه، کووید نبود. فقط یک ویروس دیگر، اما هر سه ما آن را گرفتیم، به همین دلیل است که من این هفته خیلی از کارم خارج شدم. من از چهارشنبه به دلیل کم خوابی کاملاً هذیان می کنم.
کارن