رزی تقریباً به همان شیوه با آن برخورد کرد.
معتاد زیبایی محله دوستانه شما،
زم، که Tabs پادشاه خانه بود، او هم همینطور بود. او همیشه هنگام طوفان باران آتش می گرفت. در واقع او همیشه از من می خواست که وقتی باران می آمد او را بیرون ببرم.
کارن
منبع: https://makeupandbeautyblog.com/just-for-fun/sundays-with-tabs-the-cat-makeup-and-beauty-blog-mascot-vol-728/
مثل یک موقعیت خاص بود، اما البته، به محض اینکه او واقعاً بیرون آمد و خیس شد، خوب، حالت دیوا به ناچار وارد شد.
خدای من، اولین باران فصل! این اولین باران فصل بود. زودتر از همیشه، و باران زیادی نمی بارید، اما برای مدتی به طور واقعی در آنجا بارید. اوا، شب دیشب شروع شد و البته رزی روشن بود. او در خانه قدم می زد و تمام پنجره ها را چک می کرد. مقداری باد نیز همراه آن میوزید، بنابراین شاخهها و برگها تاب میخوردند.
یک چیزی که هر دو Tabs و Rosie از صمیم قلب در مورد آن توافق دارند این است: باران به م،ای رنگین کمان است، به این م،ی که باران بد نیست. 🙂
او از من و کانر خواست که او را به بیرون ببریم تا خیلی سریع متوجه شویم – او! پنجه هایم خیس است! این خوب نیست!
رزی
با این حال، او در نهایت آن را حل کرد و شروع به کاوش کرد.
میدونی گربه ها چطورن تمام آن حرکت در بیرون باعث می شود که حواس ،کبوت آنها گزگز شود، بنابراین او در حالت آماده باش کامل بود!