Sundays With Tabs the Cat, Makeup and Beauty Blog Mascot, Vol. 725

فوتبال اولین حرفه او بود و در آنجا با تجارت بزرگ و بازاریابی برند آشنا شد.

منظورم این است که رزی پوز دو شخصیت متفاوت دارد. در داخل خانه، او همه چیز ،، می کند، اما بیرون وقتی برای پیاده روی او می رویم؟ او یک ظالم است! او هر زمان که بوی گربه دیگری را می گیرد غرغر می کند، هیس می کند و چنگال هایش را برهنه می کند.

زم، که من وارد زندگی او شدم، تبس قبلاً یک مدل زن جلف موفق بود که در زمینه پوشاک ورزشی و کار کاتالوگ تخصص داشت.

ما در نهایت با هم دوست شدیم، اما نه قبل از اینکه او قبلاً نامی برای خود دست و پا کرده باشد. بله، قبل از اینکه تبس روی باند فرودگاه راه برود، او قبلاً برنده سوپر باول کیتی شده بود. در واقع، او قبلاً از فوتبال حرفه ای گربه بازنشسته شده بود.

معتاد زیبایی محله دوستانه شما،

بیایید بگوییم که داستان منشأ رزی کمتر دراماتیک بود، اگرچه به طور کلی عاری از دسیسه نبود.

کارن


منبع: https://makeupandbeautyblog.com/just-for-fun/sundays-with-tabs-the-cat-makeup-and-beauty-blog-mascot-vol-725/

اون گربه قاطی نمیکنه

من چیز زیادی در مورد آن نمی‌دانم، اما می‌دانم که او در خانه‌ی خانواده‌ی رضاعی‌اش یک خانم رئیس بود، مخصوصاً وقتی صحبت از سگ‌های خانواده می‌شد، و این برای من بر اساس رفتار او بسیار منطقی است. بیرون از خانه.

من کمی می دانم. مثلاً می‌دانم که او در یک مقطع ولگرد بود، زیرا یک خانم خوب در محله قدیمی ما یک بار به من گفت که او یک روز او را پیدا کرد. او گفت که در آن زمان هنوز یک بچه گربه کوچک بود. او کاسه‌های غذا را بیرون در حیاط خانه‌اش برای ولگردهای محله می‌گذارد، و یک روز این تابی کوچک از برس بیرون آمد و به سمت غذا آمد. او از نظر پوشیدن کمی بدتر بود، یقه تنگی به تن داشت که به وضوح رشد کرده بود.

او همه چیز در خارج از خانه است.

بقیه به قول خودشان تاریخ است.

رزی

یقه را برداشت، یک بار به او داد و اجازه داد سیرش را بخورد. بعد از آن مدام به اطراف می آمد، و طولی نکشید که او متوجه شد که او یک پسر خاص با شخصیتی منحصر به فرد است.

تابی تارگرین، اولین نامش… می‌د،د، من اغلب به این فکر کرده‌ام که پسر تارگرین من چگونه شروع به کار کرد. او چنین جانور باشکوهی بود، چنین خلقت بی نظیری زیر ستارگان.

چند ماه یا شاید یک سال به جلو بروید و تبس، که در آن زمان هنوز ولگرد بود، شروع به کاوش بیشتر و بیشتر در اطراف محله کرد، خانم ها را تشویق کرد و قلب ها را ش،ت (مثل من!).