Sundays With Tabs the Cat, Makeup and Beauty Blog Mascot, Vol. 363 (دوباره)

16-tabs-the-cat-memories

17-tabs-the-cat-memories

Tabs اخیراً این کار را انجام داده است که ما آن را “گزیده بودن” می نامیم. او همیشه گربه بسیار شیرینی بوده و هنوز هم همینطور است، اما اخیراً با گاز گرفتن تهاجمی تر شده است. او آرنج یا شانه‌ام را در حالی که در حال استراحت هستیم، می‌بندد، و فکر می‌کنم به این دلیل است که اخیراً غذایش را عوض کرده‌ایم. تبس در حال حاضر سه وعده غذای مرطوب در روز دریافت می کند – صبح، بعدازظهر و شب (دکترش فکر می کرد برای سلامتی او بهتر است)، اما او قبلاً به کاسه ای پر از کرانچی دسترسی آزاد داشت، بنابراین فکر می کنم او دارد بازی می کند. بیرون

7-tabs-the-cat-memories

12-tabs-the-cat-memories

کارن


منبع: https://makeupandbeautyblog.com/tabs-2/sundays-with-tabs-the-cat-makeup-and-beauty-blog-mascot-vol-363-a،n/

اینجا دوباره باران می‌بارد، و من امروز با یک فنجان قهوه به آرشیو وبلاگ نگاه می‌کردم که به ،مت بعدی یکشنبه‌ها با تب‌ها از 13 سپتامبر 2015 رسیدم.

رفیق، برای پسر تبخالی ام که آن طرف پل رنگین کمان است، دلم برایت تنگ شده است. خیلی دوستت دارم. یه روز دوباره میبینمت 🌈

Sundays With Tabs the Cat, Makeup and Beauty Blog Mascot, Vol. 363

در اینجا یک بازنشر از آن ورودی است.

تبس دوست دارد روی بند خود قدم بزند، اما گاهی اوقات نمی‌خواهد در حلقه کوچک ما پرسه بزند یا به کاوش در پایین تپه برود. گاهی اوقات او فقط خوشحال است که یک گربه نگهبان کوچک است که جلوی خانه نشسته است، جایی که می تواند به اطراف نگاه کند و پرندگان را تماشا کند.

8-tabs-the-cat-memories

گاهی اوقات فکر می کنم گربه شیرین من کجا رفته است، یا اینکه آیا او فقط به طور موقت در وقفه است.

فکر می‌کنم او فکر می‌کند که هر وقت به دستشویی می‌روم، بعد به رختخواب برمی‌گردم و دراز می‌کشم، این فقط برای سرگرمی اوست، زیرا او روی تخت می‌پرد، روی من می‌،د و شروع به ،، ، می‌کند. سپس او شروع به ورز دادن موهای من می کند و به من سر می دهد. و او این کار را چندین بار در شب انجام می دهد، هر بار که من به دستشویی می روم.

او هر روز صبح به حالت نظارت می رود

معتاد زیبایی محله دوستانه شما،

10-tabs-the-cat-memories

آه، تابی، ای کاش می‌توانستی همان گربه‌ای باشی که می‌دانم خودت را آن‌گونه می‌بینی، که همیشه به اطراف می‌دوی، دنبال چیزها می‌افتی و در آن می‌چرخندی.

چند ماه پیش، ما او را برای معاینه منظم نزد دامپزشک بردیم، و دامپزشک گفت: “من فکر می کنم او ممکن است کمی بزرگتر از آن چیزی باشد که در ابتدا فکر می کردیم…” چشمانش مانند گذشته درخشان نیست. و او شروع به کاهش سرعت می کند. او همچنین گیج‌تر می‌شود و در طول روز بیشتر می‌خوابد.

من همیشه در مورد اینکه Tabs رئیس من است شوخی می کنم زیرا گاهی اوقات واقعاً به نظر می رسد که او رئیس من است! 🙂 مثل صبح ها، وقتی برای اولین بار پشت میزم می نشینم، اولین کاری که انجام می دهد این است که وارد دفتر من می شود و روی زمین پشت صندلی من دراز می کشد تا در حالی که مراقب من است تمیز کند. اصولاً او نظارت می کند و مطمئن است که من کارم را انجام می دهم.

Tabs نسبت به بسیاری از گربه هایی که من می شناسم کمی نیازمندتر است. او بسیار مردم گرا است و دوست دارد همیشه در کنار افراد خود باشد. هرجای خانه که می رویم او ما را دنبال می کند. اگر در اتاق نشیمن و مشغول تماشای تلویزیون باشیم، او می‌آید پایین و روی «صندلی ممنوعه» می‌خوابد، که قبلاً صندلی ممنوعه بود… اما اکنون فقط صندلی اوست. یا تا زم، که با ما در یک اتاق باشد، طرف مقابل اتاق می خوابد. او دائماً باید در اطراف من یا ال هاب باشد، اما ما آن را دوست داریم.

فکر می کنم خنده دار است، اما واقعاً، فکر می کنم بیشتر به این دلیل است که آن اتاق گرم ترین اتاق است و صبح ها بیشترین آفتاب را می گیرد.

وقتی بچه گربه‌ها را بیرون می‌بینم، مخصوصاً در پایان روز که از غروب آفتاب لذت می‌برند یا چرت می‌زنند، آرزو می‌کنم تبس هم همین تجمل را داشته باشد، اما می‌دانم که احتمالاً برای او امن‌تر است که شب‌ها را در داخل خانه بگذراند. جایی که ما اینجا در نواتو زندگی می کنیم، فضاهای باز گسترده ای با کایوت ها (ما آنها را زیاد می بینیم) و شکارچیان دیگر در اطراف وجود دارد.

13-tabs-the-cat-memories

15-tabs-the-cat-memories

بنابراین من آن را بیرون انداختم … اما می د،د چیست؟ من شروع به جمع آوری او می کنم ویسکی ها به هر حال، و بعد که بالا،ه رفت، احتمالاً خا،ترش را روی تپه پشت سرمان پخش خواهم کرد، زیرا او بیرون بودن را دوست دارد.

اوه، بله، ما هنوز با باران اینجا در کالیفرنیا که زم، آفتابی بود سر و کار داریم. فکر می کنم از اواسط دسامبر فقط دو روز روشن داشته ایم.

11-tabs-the-cat-memories

گاهی اوقات وقتی می بینم بچه گربه هایی در فضای باز در حال لم دادن هستند، احساس گناه می کنم

سلام رفیق. امیدوارم همه چیز خوب باشد. اونجا که هستی چطور پیش میره؟ خشک، امیدوارم. یا آیا در زیر شادی پرآب یک رودخانه جوی نیز لذت می برید؟

5-tabs-the-cat-memories

من کمی بداخلاق شدم، نمی خواهم دروغ بگویم…

من می‌دانم که شما از طریق مدل‌سازی، بشردوستی و سایر تلاش‌های او – زندگی شگفت‌انگیزش – چیزهای زیادی در مورد Tabs می‌د،د، اما در اینجا نگاهی به این موضوع داریم که واقعاً زندگی روزانه با Tabs چگونه است.

من گاهی نگرانم که او بزرگتر از آن چیزی است که من همیشه فکر می کردم

من فکر می کنم او واقعا از این کار لذت می برد.

6-tabs-the-cat-memories

آن را برداشتم، و به سمت ال هاب رفتم و پرسیدم: «به نظر شما اگر همه Tabs را ذخیره کنم، خانم گربه ای خیلی دیوانه است. ویسکی ها؟” چون داشتم به این فکر می‌کردم که چطور وقتی بالا،ه می‌رود از پل رنگین کمان عبور کند، چیزی از او همراهم نباشد، و ال هاب گفت: “بله، این خانم گربه بسیار دیوانه است.”

من نگران هستم که ممکن است آن زم، را که فکر می کردم با او داشته باشم نداشته باشم، و می دانم که از نظر من بسیار حریص و خودمحور به نظر می رسد، اما نمی توانم جلوی آن را بگیرم. من فقط می خواهم همدمم برای همیشه زنده بماند.

من حتی نمی توانم با این فکر کنار بیایم … خیلی ناراحتم می کند. 🙁

14-tabs-the-cat-memories

به جمع ، سبیل هایش فکر می کنم…

3-tabs-the-cat-memories

گاهی خیلی محتاج است، اما خیلی شیرین است

1-tabs-the-cat-memories

گاهی اوقات وقتی برای پیاده روی می رود، فقط دوست دارد جلوی خمیده بنشیند و به اطراف نگاه کند

4-tabs-the-cat-memories

2-tabs-the-cat-memories

آ، شب وقتی نصف شب به دستشویی می روم خیلی سخت است

9-tabs-the-cat-memories

او در حال حاضر همه “گزیده” می شود

من الان باردارم و سه یا چهار بار در نیمه های شب به دستشویی می روم – شوخی نکنم – اما تبس ظاهراً نمی فهمد که این استراحت های دستشویی مربوط به مهم، او نیست.

چند هفته پیش یکی از سبیل های کوچک او را پیدا کردم – من آن را کوچک می نامم ویسکی ها – هنگام تمیز ، اتاق نشیمن، و او ویسکی ها از این جهت جالب هستند که همه آنها سفید پوست نیستند. برخی از آنها سیاه و برخی از آنها سیاه با بخش های کوچک سفید هستند.

من خودم را از نظر ذهنی آماده می کنم – آن را ،اش می دهم. من مدام سعی می‌کنم از نظر ذهنی خودم را برای روزی که از خواب بیدار می‌شوم آماده کنم، و Tabs برای استقبال از من وجود ندارد.